سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زوال خانواده
فروپاشی خانواده امروز از معضلات بزرگ جامعه انسانی است. نگاهی کوتاه به آمارها در سراسر دنیا این فرض را به خوبی اثبات می‌کند که میزان طلاق در هر سال نسبت به سال قبل افزایش بیشتری می‌یابد. از منظر برخی صاحب نظران، فقر دست‎کم یک متغیر مهم و اساسی در فروپاشی خانواده محسوب می‌شود. هرچند در کشورهایی که مزایای رفاهی گسترده‌‎ای دارند، فقر چندان تأثیری در فروپاشی خانواده و طلاق ندارد اما به هر حال گسترش میزان فقر، در طلاق تأثیر دارد.[83] به عنوان نمونه می‌توان به پژوهش باقر ساروخانی اشاره کرد که نشان داده است، 7 درصد از طلاق‌ها در سال 1359 علل اقتصادی داشته‌اند.
خودکشی
دورکیم و به دنبال او مرتون بر این باورند که در صورت بروز بحران‌های اقتصادی ناگهانی یا رشد سریع اقتصادی، جامعه دچار آشفتگی اجتماعی می‌شود و وضعیت آنومی یا بی‌‌هنجاری به وجود می‌‌آید. این وضعیت افراد را به سمت انجام رفتارهای کجروانه از جمله خودکشی سوق می‌دهد. بر اساس آمارهای موجود در خصوص کسانی که اقدام به خودکشی کرده‌اند، رابطه بین متغیر فقر و خودکشی از همبستگی نسبتاً بالایی برخوردار است. مطالعاتی که در برخی مناطق محروم کشور از جمله در ایلام از سوی صاحب نظران در خصوص این پدیده صورت گرفته، نشان می‌دهد که شیوع این پدیده در مناطق فقیر بیش از سایر مناطق است.[84] البته مطالعات برخی دانشمندان در خصوص این رابطه بیانگر آن است که خودکشی در بین همة طبقات اعم از فقیر و غنی رایج است.[85]

ادامه مطلب...


      

نظریه مخالفان 
نتیجه پژوهش‌ مخالفان رابطه مستقیم میان فقر و انحرافات اجتماعی را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: «فقر مستقیماً عامل جرم نیست.»[48] برخی از این پژوهشگران ابتدا با این پیش‌فرض که در دوران رکود اقتصادی و هنگامی که تعداد فقیران زیاد می‌شود، جرم و کجروی افزایش می‌یابد و برعکس در دوران بالندگی اقتصادی، جرم کمتری روی می‌دهد؛[49] به تحقیق درمورد رابطه بین آن دو پدیده پرداختند. اولین مطالعات در این زمینه با استفاده از آمارهای نسبتاً دقیق، از سوی «گری» و «کتله» صورت گرفت. آنها مقایسه‌ای بین نواحی ثروتمند نشین و فقیرنشین فرانسه انجام دادند. نتایج به دست آمده، برخلاف انتظار آنها حاکی از آن بود که تفاوت محسوسی در ارتکاب جرائم بین دو ناحیه وجود ندارد. از این رو، آنها این نتیجه را گرفتند که جرائم و کجروی‌ معلول «فرصت» است.[50] عدة دیگری از پژوهشگران هم این مسیر را دنبال کردند و یافته‌های آنها در تأیید همان نتایجی بود که در تحقیق فوق اشاره شد، از جمله مطالعات «دوگریف» است که در آن به تأثیر غیرمستقیم عوامل اقتصادی در ارتکاب جرم اشاره شده است یا پژوهش‌های «پی‌ناتل» که فقر را تنها عامل تقویت استعداد بزه‌کاری محسوب می‌نماید و حتی نتایج برخی تحقیقات حاکی از این است که در دوران شکوفایی اقتصادی، شاخص جرم و جنایت بیش از دو برابر، رشد داشته است.[51] 
در همین زمینه آخرین پژوهش‌ها هم رابطه بین فقر و جرم را نفی می‌کند. از قبیل پژوهش‌های «لانگ رویت» در1981، «چو» در 1974 و «ژاکوب» در 1981.[52]
از همین رو، اعلامیه سومین کنگره سازمان ملل برای «پیشگیری از جنایت و درمان تبهکاری»، به این مضمون اشاره می‌کند که فقر عامل جنایت نیست، بلکه میل به زیاد خرج کردن منشأ و علت بیشتر جنایت‌ها است.
نظریه موافقان 
از نظرعموم افراد جامعه، فقر عامل جنایت، سرقت، فحشا و بسیاری از کجروی‌ها در جامعه است. برخی از پژوهش‌ها هم این نظر را تأیید می‌کنند و فقر و ناتوانی اقتصادی را عامل مستقیم کجروی‌ها قلمداد می‎نمایند و بین آنها همبستگی ملاحظه می‎کنند. از برخی پژوهش‌ها که درباره رابطه بین نرخ جرائم علیه اموال، در سال‌های 1940 تا 1960 و بین درصد خانوارهایی که درآمد آنها از میانگین جامعه پایین‌تر است، این نتیجه به دست آمد که رابطه بین فقر و انحرافات، رابطه‎ای مستقیم است.[53] تحقیقات «لافتین»[54] و «هیل»[55] که به کمک شاخص‌های فقر، از قبیل، مرگ و میر کودکان، آموزش و پرورش نامناسب و... صورت گرفت، تأیید کننده همبستگی قوی بین این سنجش و نرخ قتل‌ها در آمریکا بوده است.[56] همچنین تحقیقاتی که در مورد رابطه بیکاری و جرم صورت گرفته، همین یافته‌ها را تأیید می‌نمایند. به عنوان نمونه در یک پژوهش اثبات گردید که 1 درصد افزایش در نرخ بیکاری، 7/5 درصد افزایش در قتل عمد را به دنبال داشته است.[57] البته با توجه به این پیش فرض که بیکاری علت فقر و فقر هم عامل جرم و جنایت می‎شود، این نتیجه به دست می‎آید که بین بیکاری و فقر و جرم رابطه مثبت وجود دارد. 

ادامه مطلب...


      

فقر و انحرافات اجتماعی

 

 

چکیده: فقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیده‌هایی هستند که به نظر بسیاری از صاحب نظران با هم مرتبط می‌باشند. تحقیقات و پژوهش‌ها در عین حال که مؤید وجود رابطة مستقیم بین فقر و انحرافات نیست، اما وجود همبستگی میان آن دو را تأیید می‌نماید. بر این اساس فقر به عنوان یکی از مسائل اجتماعی، در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن به ویژه در زمینه جرائم زنان، اعتیاد و سرقت تأثیر گذار است. در رویکرد دینی نیز این همبستگی میان فقر و انحرافات اجتماعی مورد تأیید است. بر این اساس فقر انگیزش روی‌آوری به کجروی را افزایش می‌دهد؛ همچنان که رفاه طلبی در روی آوری به جرائم، انگیزة بسیار قوی می‌باشد.

کلمه های کلیدی:
• فقر
• فقر مطلق
• فقر نسبی
• انحرافات اجتماعی
• فرهنگ فقر
• پیامد فقر

 بدون تردید فقر و نابرابری‌های اقتصادی از زمرة مهم‌ترین معضلات جامعه بشری است که از جایگاه ویژه‌ای در بین سایر مسائل اجتماعی برخوردار است. فقر از بنیادی‌ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات فقر صرفاً منحصر به پیامدهای خود فقر نمی‎باشد، بلکه مشکلات این مساله اجتماعی زمانی شدت پیدا می‎کند که آن بسترساز انحرافات می‎گردد. 
ارتباط بین فقر و انحرافات اجتماعی، موضوعی نو و بدیع نیست. جوامع انسانی در طی حیات خویش به شکلی، با این دو مقوله درگیر بوده‎اند. ارتباط بین فقیران، گرسنگان و بی‌خانمان‌ها با سارقان، قاتلان، معتادان در حوزه‌های مختلف علمی از قبیل، علوم اجتماعی، اقتصادی و روان‌شناسی، موضوع تحقیق و پژوهش‌های مختلف قرار گرفته و از منظرهای گوناگون به آن توجه گردیده است؛ به گونه‌ای که در هر زمان و به تناسب شرایط، امکانات و فضای جامعه، راه‌حل‌هایی در برخورد با آن در نظر گرفته شده است. با شکل‎گیری «نهضت علمی» و آغاز بررسی‌های علمی پدیده‌های فیزیکی، طبیعی، انسانی و اجتماعی، فقر و انحرافات اجتماعی نیز از موضوعاتی بود که به طور تقریبی از یکصد سال پیش، با کمک ابزارهای علمی جدید، مورد کنکاش علمی قرار گرفته و نظریه‌ها و تئوری‌های جدیدی در این رابطه ارائه گردیده است. 
برای شناخت رابطه فقرو انحرافات اجتماعی به طور منطقی ابتدا باید از تعریف این دو مفهوم آغاز کرد و سپس رابطة آنها را مورد بررسی قرار داد و در نهایت پیامدهای فقر و تأثیر آن بر انحرافات اجتماعی بیان گردد. 

ادامه مطلب...