سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظریه مخالفان 
نتیجه پژوهش‌ مخالفان رابطه مستقیم میان فقر و انحرافات اجتماعی را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: «فقر مستقیماً عامل جرم نیست.»[48] برخی از این پژوهشگران ابتدا با این پیش‌فرض که در دوران رکود اقتصادی و هنگامی که تعداد فقیران زیاد می‌شود، جرم و کجروی افزایش می‌یابد و برعکس در دوران بالندگی اقتصادی، جرم کمتری روی می‌دهد؛[49] به تحقیق درمورد رابطه بین آن دو پدیده پرداختند. اولین مطالعات در این زمینه با استفاده از آمارهای نسبتاً دقیق، از سوی «گری» و «کتله» صورت گرفت. آنها مقایسه‌ای بین نواحی ثروتمند نشین و فقیرنشین فرانسه انجام دادند. نتایج به دست آمده، برخلاف انتظار آنها حاکی از آن بود که تفاوت محسوسی در ارتکاب جرائم بین دو ناحیه وجود ندارد. از این رو، آنها این نتیجه را گرفتند که جرائم و کجروی‌ معلول «فرصت» است.[50] عدة دیگری از پژوهشگران هم این مسیر را دنبال کردند و یافته‌های آنها در تأیید همان نتایجی بود که در تحقیق فوق اشاره شد، از جمله مطالعات «دوگریف» است که در آن به تأثیر غیرمستقیم عوامل اقتصادی در ارتکاب جرم اشاره شده است یا پژوهش‌های «پی‌ناتل» که فقر را تنها عامل تقویت استعداد بزه‌کاری محسوب می‌نماید و حتی نتایج برخی تحقیقات حاکی از این است که در دوران شکوفایی اقتصادی، شاخص جرم و جنایت بیش از دو برابر، رشد داشته است.[51] 
در همین زمینه آخرین پژوهش‌ها هم رابطه بین فقر و جرم را نفی می‌کند. از قبیل پژوهش‌های «لانگ رویت» در1981، «چو» در 1974 و «ژاکوب» در 1981.[52]
از همین رو، اعلامیه سومین کنگره سازمان ملل برای «پیشگیری از جنایت و درمان تبهکاری»، به این مضمون اشاره می‌کند که فقر عامل جنایت نیست، بلکه میل به زیاد خرج کردن منشأ و علت بیشتر جنایت‌ها است.
نظریه موافقان 
از نظرعموم افراد جامعه، فقر عامل جنایت، سرقت، فحشا و بسیاری از کجروی‌ها در جامعه است. برخی از پژوهش‌ها هم این نظر را تأیید می‌کنند و فقر و ناتوانی اقتصادی را عامل مستقیم کجروی‌ها قلمداد می‎نمایند و بین آنها همبستگی ملاحظه می‎کنند. از برخی پژوهش‌ها که درباره رابطه بین نرخ جرائم علیه اموال، در سال‌های 1940 تا 1960 و بین درصد خانوارهایی که درآمد آنها از میانگین جامعه پایین‌تر است، این نتیجه به دست آمد که رابطه بین فقر و انحرافات، رابطه‎ای مستقیم است.[53] تحقیقات «لافتین»[54] و «هیل»[55] که به کمک شاخص‌های فقر، از قبیل، مرگ و میر کودکان، آموزش و پرورش نامناسب و... صورت گرفت، تأیید کننده همبستگی قوی بین این سنجش و نرخ قتل‌ها در آمریکا بوده است.[56] همچنین تحقیقاتی که در مورد رابطه بیکاری و جرم صورت گرفته، همین یافته‌ها را تأیید می‌نمایند. به عنوان نمونه در یک پژوهش اثبات گردید که 1 درصد افزایش در نرخ بیکاری، 7/5 درصد افزایش در قتل عمد را به دنبال داشته است.[57] البته با توجه به این پیش فرض که بیکاری علت فقر و فقر هم عامل جرم و جنایت می‎شود، این نتیجه به دست می‎آید که بین بیکاری و فقر و جرم رابطه مثبت وجود دارد. 


جمع بندی
همان‎گونه که مشخص شد، درباره رابطه بین جرم و فقر دو نظریه متفاوت وجود دارد که جمع بین این دو نظر آن است، که رابطه بین جرم و فقر بسیار کمرنگ است و رابطه مستقیمی بین آنها مشهود نیست، بلکه فقر می‌تواند در کنار سایر عوامل نقش خود را ایفا کند که در این صورت بین فقر وجرم نوعی همبستگی مشاهده می‎شود.[58] به عنوان نمونه پژوهشی که در محله خا‌ک‌سفید در شرق تهران صورت گرفت، این نتیجه به دست آمد که بزهکاران این منطقه عموماً کارگر هستند و میانگین درآمد آنها، حدوداً 65 درصد پایین‌تر از میانگین رسمی است و در نتیجه زندگی فقیرانه و به دور از تفریحات و سرگرمی‌ دارند، امّا تنها فقر اقتصادی دربزهکاری آنان تأثیرگذار نیست، بلکه عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز مؤثر می‌باشند.[59]
این نظریه که فقر در کنار عوامل دیگر در وقوع جرائم تأثیر دارند، بیانگر نظریه تلفیق عوامل در جرم و انحرافات است. گیدنز با طرح این نظریه که مجرمان در کار خویش، به طور ارادی عمل می‌کنند و معمولاً خطراتی را که در پیش است، می‌شناسند (نظریه انتخاب عقلانی)، به این نکته اشاره دارد که عوامل عینی، شرایط اجتماعی و اقتصادی از جمله فقر، زمینه‌ساز بروز و شیوع انحرافات اجتماعی‌اند، البته سهم بیشتر ‌مربوط به اراده و انتخاب فردی می‌باشد.[60] «فرانسیس فوکویاما» در کتاب «پایان نظم» عوامل متعددی را در «فروپاشی بزرگ» سرمایه‌های انسانی دخالت می‌دهد و علت فروپاشی را به عواملی از قبیل فقر، تغییر ارزش‌های فرهنگی، فن‌آوری درحال تغییر، زوال مذهب و... نسبت می‌دهد. وی معتقد است که تبیین دقیق سهم هریک از عوامل امکان‌پذیر نیست و شواهد موجود از یک سو به گونه‌ای نیست که روابط علّی به نحوی بیان گردند که همة ناظران راضی شوند و از سوی دیگر هم نمی‌توان تنها یک جزء را کافی دانست و مابقی را نادیده گرفت.[61]
فقر و انحرافات اجتماعی از منظر دین
همان‎گونه که بیان گردید، بین فقر وانحرافات اجتماعی همبستگی وجود دارد. پژوهش‎های مختلف در این زمینه نشان داد که پدیده فقر به عنوان یکی از علل بروز انحرافات اجتماعی محسوب می‎شود، هرچند که این رابطه به شکل مستقیم و قطعی در ایجاد انحرافات اجتماعی قابل اثبات نیست، با این همه وجود همبستگی بین آن دو را می‎توان مشاهده نمود. از آنجا که پدیدة آسیب‎زای فقر در متون دینی، بسیار مورد تأمل قرار گرفته، این سؤال اساسی مطرح می‎گردد که آیا متون اسلامی هم، تنها همبستگی میان فقر و بروز کجروی‎ها و نیز افزایش آن را تأیید می‎کنند یا ناظر به رابطه مستقیم میان آن دو هستند. در پاسخ به این پرسش در ابتدا به طور اجمالی، مفهوم فقر از منظر دینی مورد بررسی قرار می‎گیرد و سپس به تأثیرات آن در زندگی انسان‎ها و نیز تأثیر آن در افزایش کجروی توجه می‎شود.
مفهوم فقر 
در متون دینی فقر دارای معانی متعددی است. به گونه‎ای که بین این معانی صرفاً اشتراک لفظی برقرار است. فقری که در این نوشتار مورد نظر است، آن چیزی است که در مقابل غنی و ثروت به کار می‎رود؛ یعنی نداری در برابر دارایی که در آیات و روایات از آن با تعابیری همچون سوء و بدی، بلا و بدبختی، شر و زشتی، سختی شدید، ذلت و خذلان و امری بدتر از مرگ یاد شده است.[62] براین اساس دراینجا معانی دیگر فقر که در متون دینی کاربرد دارند، از قبیل فقر فرهنگی، فقر نفسی، فقر معنوی و فقر دینی، مورد نظر نیست.[63] به عنوان نمونه در حدیث معروف «کاد الفقران یکون کفراً» و نیز حدیث مشهور پیامبر بزرگ اسلام که «الفقر فخری»، مفهوم اقتصادی فقر مورد نظر نیست؛ بلکه به نظر بسیاری از صاحب‎نظران فقر نفس و نیز فقر روحی مورد توجه می‎باشد، و حاکی از این واقعیت است که همه انسان‎ها در مقابل ذات اقدس الهی که غنی بالذات می‎باشد، فی‎نفسه فقیرند و در هـر لـحظه لـحظه وجـودشان، مـحتـاج فیض و لطف الهـی هـستند، همچنین در ذیـل روایـت «فقر مرگ بزرگ اسـت»، از پـیامبر اکرم (ص) سؤال شد: آیا فقر اقتصادی منظور شما است؟ فرمودند: خیر، منظور فقر دینی است.[64] براین اساس شناخت مفهوم فقر باید در چارچوب منظومه فقر وغنی صورت بگیرد که هر دو مفهوم در یک سر این طیف واقع شده‎اند و حالتی از افراط و تفریط را نشان می‎دهند. رویکرد قرآن کریم، نسبت به اثر رفاه در زندگی و فقر در کجروی، یک سویه نیست. خداوند متعال در قرآن کریم رفاه طلبی و «اتراف» را به شدت مورد حمله و نکوهش قرار می‎دهد و آن را عامل مستقیم در ایجاد طغیان، فساد و ظلم و کژی‎ها معرفی می‎نماید.[65] در حالی که این مقدار از نکوهش، درباره فقر دیده نمی‎شود و بین آن و فساد وکجروی رابطه‎ای مستقیم ترسیم نمی‎گردد.[66] در متون دینی آنچه بیش از خود فقر و غنی اهمیت دارد، مبارزه با فاصله بین فقیر و غنی است. به عبارت دیگر موضوع اساسی از بین بردن یا حداقل کاهش فاصله طبقاتی در جامعه انسان‎ها است. بر همین اساس فقر به عنوان موضوع احکام مورد توجه فقها قرار گرفته و آنان برای مبارزه با فقر و نیز محو آن به شناسایی آن و دامنه‎اش پرداخته‎اند و احکام ویژه‎ای از قبیل زکات، خمس، صدقات، جرائم مالی (کفارات)، وقف، وصیت و... را برای مسلمانان به ویژه ثروتمندان و نیز دولت اسلامی در نظر گرفته‎اند.[67]
با توجه به آنچه بیان گردید، مفهوم فقر یک مفهوم اضافی است و در مقایسه با مفهوم ثروت و غنی قابل تعریف است. فقیر کسی است که سطح زندگی‎اش با سطح زندگی ثروتمندان اختلاف بسیار زیادی دارد. شهید بزرگوار صدر با بهره‎گیری از مفاد روایات فقر را این‎گونه تعریف می‎کند: «فقر به طوری که در نص آمده، ناهماهنگی در سطح زندگی همگانی است، نه عدم قدرت بر رفع احتیاجات اساسی به آسانی.»[68] 
از نظر وی، مفهوم فقر مفهومی انعطاف‎پذیر است و در آن بی‎نیازی فرد و رسیدن زندگی فقیرانه به سطح زندگی بقیه مردم مفروض گفته می‎شود. از همین‎رو، برای رسیدن به رفاه، لازم است از اموال ثروتمندان به فقیران داده شود. همچنین حد پرداخت زکات، رفع نیاز و احتیاج فقیر می‎باشد[69] و با توجه به اینکه حد نیاز و رفع احتیاج فقیر در جامعه تغییر می‎کند و در طول زمان‎های مختلف، سطح زندگی مردم ترقی می‎کند یا در نوسان می‎باشد، این حد نیاز مسئله‎ای نسبی می‎گردد. بنابراین تعیین محدودة مشخصی برای فقر از متون دینی امری مشکل به نظر می رسد.[70] 
رابطه فقر و انحرافات اجتماعی
تأکید دین مقدس اسلام بر رفع فقر و مبارزه با آن در کنار جلوگیری از انباشت ثروت و زراندوزی نشانگر آن است که این دو پدیده یعنی فقر و غنی آثار و پیامدهای منفی و مشکل‎زایی در زندگی فردی و اجتماعی انسان‎ها دارند، به گونه‎ای که اگر نسبت به آن اقدام مناسب از سوی فرد، جامعه و دولت صورت نپذیرد، معضلات و مشکلات گسترده‎ای در جامعه ایجاد می‎گردد. در متون دینی برای هریک از این دو پدیده آثار منفی بیان شده است. رفاه‎طلبی و زندگی مرفهانه سبب طغیان در برابر خدا، سیطرة شهوات بر انسان، همراهی با ظالمان، فاسقان و کافران، لذت گرایی و غرق شدن در کامیابی‎ها و نیز اقدام به کجروی‎ها می‎شود. قرآن کریم در این رابطه می‎فرماید: «ان الانسان لیطغی ان راه استغنی»، علاوه بر آن در فرازی پیامبر بزرگ اسلام (ص) می‎فرماید: من از ثروت بیش از حد، بیشتر از فقر برای شما هراسان هستم و آن را موجب هلاکت و سقوط می‎دانم و نیز امام علی (ع) فزونی ثروت را مایه هلاکت، طغیان و فنا دانسته است.[71]
در مقابل فقر و نداری هم آثار گسترده‎ای در جامعه دارد. حجم وسیعی از روایات و احادیث به این مهم اشاره دارند[72] که می‎توان این آثار را در زمینه‎های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مشاهده کرد. از جمله این آثار می‎توان به ضعف شخصیت، تحقیر، بی‎ارزش شدن در اجتماع و ایجاد عقده‎های روحی برای فرد اشاره کرد که هرکدام می‎توانند در بالارفتن میزان جرائم و کجروی‎ها، نقش زیادی ایفا کنند[73] که به عنوان نمونه به بعضی از این روایات اشاره می‎گردد:
ـ امام علی (ع) خطاب به فرزندش امام حسن (ع) می‎فرماید: «فرزندم انسانی را که به دنبال کسب روزی خویش است ملامت مکن، زیرا کسی که هیچ ندارد، لغزش‎هایش بسیار خواهد بود.»[74] برطبق این روایت اگر شخصی دچار تنگدستی و نداری شود، در رفع نیازها و احتیاجات خودش ناتوان می‏گردد که این امر ضریب احتمال وقوع در خطا، لغزش و گناه در فرد را افزایش می‎دهد. 
ـ امام صادق (ع) در حدیثی چنین فرمودند: «غنیً یحجزک عن الظلم، خیر من فقر یحملک علی الاثم»، ثروتی که تو را از ظلم و ستم باز دارد، بهتر از فقری است که تو را به گناه و زشتی وادارد.[75] این روایت به وضوح رابطه بین فقر و کجروی‎ها را بیان می‎کند وگناه و زشتی‎ها را از آثار فقر ونداری معرفی می‎کند؛ و بر این نکته تأکید می‎ورزد که فقر می‎تواند زمینه‎ساز بروز جرائم و کجروی‎ها شود. بنابراین از مضمون روایات، این نکته دریافت می‎گردد که فقر و تنگدستی ممکن است سبب کشانده شدن فقرا به سوی انجام جنایات، فحشا، سرقت و سایر رفتارهای نابهنجار در جامعه گردد. چنین امری دست‎کم بیانگر رابطه همبستگی بین فقر و انحرافات اجتماعی است.[76]
برهمین اساس است که در جهت سالم‎سازی محیط زندگی بشری و زدودن آلودگی‎ها و از بین بردن زمینه بروز کجروی‎ها، فقرزدایی و جلوگیری از انباشت ثروت و مال‎پرستی در متون دینی از اهمیت به‎سزایی برخوردار می‎باشد. 
نقش فقر در انحرافات اجتماعی
شواهد فراوانی در دست است که نشان می‌دهد، فقر به تنهایی مسئله‌ای برای نظام اجتماعی در برندارد و آسیب خاصی به آن نمی‌رساند. به ‌عنوان نمونه در دوران دفاع‌مقدس، محرومیت‌های فراوانی برای افراد وجود داشت، با این همه نه تنها به جبهه کمک‌های لازم از سوی اقشار محروم جامعه صورت می‌گرفت، بلکه فقر و محرومیت چندان نمود نداشت و نظام اجتماعی ما بسیار مستحکم بود.[77] 
اما با تغییر شرایط جامعه و بالارفتن توقعات و احساس نیازها، افراد به نوعی تضاد درونی دچار می‌شوند و یک وضعیت بی‌هنجاری در جامعه پدید می‌آید که می‌تواند زمینه‌ساز جرائم و حتی بالاتر، یعنی شورش‌ها و ناآرامی‌های گسترده شود.[78] در چنین صورتی افراد در جامعه به شکل‌های مختلفی عکس‌العمل‎هایی از قبیل کاهش سطح نیازهایشان، افزایش درآمدها یا هر دو کار با هم نشان می‎دهند و با توجه به اینکه معمولاً در شرایط بحران اقتصادی نه از سطح نیازها کاسته می‌شود و نه درآمدها بالا می‌رود، به طور طبیعی برخی افراد به سمت راهکارهای نامشروع و انحرافات اجتماعی سوق پیدا می‌کنند. بنابر نظریه دورکیم‌ و مرتون که در قبل توضیح داده شد و نیز نظریه‌هایی که مبتنی بر تأثیرگذاری عوامل متعدد در شکل‌گیری یک عمل است؛ عوامل دیگری هم از قبیل کاهش کنترل‌های درونی و بیرونی دخالت دارند و در مجموع سبب می‌شوند، افراد به انحرافات روی آورند که در قالب سرقت، اعتیاد، فحشا، رشوه‌خواری، قتل و... بروز می‌نماید که در اینجا به بعضی از این موارد اشاره می‎گردد.
اعتیاد 
آمارهای موجود تأیید کننده ارتباط بین اعتیاد و فقرند. به عنوان نمونه بر طبق آماری که در بین سال‌های 77-1371 انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که بین تغییرات نسبت خانوارهای زیر خط فقرنسبی و تعداد دستگیر شدگان مرتبط با مواد مخدر همبستگی بالایی وجود دارد و نیز یافته‌های برخی پژوهش‌گران نشان می‌دهد که در اعتیاد چهارعامل مهم وجود دارد که سه عامل آن یعنی فقر اقتصادی، بیکاری و فقر فرهنگی به شکلی با فقر و نابرابرهای اقتصادی مرتبط هستند.[79] زیرا فرد معتاد با گسترش اعتیادش، احتیاج بیشتری به پول پیدا می‌کند. به سبب آنکه که از یک سو مصرف بالای مواد مخدر این نیازمندی را ایجاب می‌کند و از سوی دیگر به فرد معتاد کار داده نمی‌شود و در نتیجه درآمدی برای تأمین نیازهایش ندارد که این دو عامل در روی‌آوری آنها به فعالیت‌های غیرقانونی از قبیل قاچاق کالا، خرید و فروش موادمخدر و در خصوص زنان روی‌آوردن به فحشا بسیار تأثیرگذار است. این چرخه زشت و سیاه بین فقر، اعتیاد و دیگر جرائم مشاهده می‎شود. در یک پژوهش درمورد معتادین مشخص شد که 9/24 از جمعیت نمونه، به طریق غیرقانونی مخارج زندگی و مواد مصرفی خود را تأمین می‌نمایند.[80] 
سرقت 
در بین جرائم اساسی، جرم سرقت با فقر رابطه‌ای بسیار روشن و واضح دارد. با توجه به شرایط نابسامانی که در اثر فقر در زندگی افراد به وجود می‌آید، یکی از ساده‎ترین راه‎ها برای جبران کاستی‌ها، سرقت و دزدیدن چیزهایی است که در بهبود اوضاع اقتصادی فرد تأثیر داشته باشد. به تعبیر دیگر نوع جرائم مالی به شرایط اقتصادی بستگی دارد. در تحقیقی که صورت گرفته، افراد فقیر بیشتر به دنبال جرائمی مثل سرقت و اعتیاد هستند و در مقابل کسانی که وضع مالی بهتر داشتند، به دنبال فحشا، کلاهبرداری و قتل می‎باشند.[81] البته باید توجه داشت، بخش عظیمی از جرائم مالی و سرقت‌ها مربوط به قشر بالای اجتماعی است که به دلیل توانایی‌ها و قدرت خودشان می‌توانند آنها را پوشانده وخود را منزه جلوه دهند. به هرصورت پژوهش‎ها نشان می‎دهند که بین فقر اقتصادی، بیکاری و جرم سرقت، رابطة معناداری وجود دارد.[82]



مطلب بعدی : دانلود کتاب آسیب های اجتماعی