در بین عوامل محیطى که کودکان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار مىدهد محیط خانوادگی، روابط والدین و اعضاء خانواده، الگوهاى رفتارى والدین و در کل جوّ روانى حاکم بر خانواده بیش از هر عامل دیگرى تعیینکننده? رفتار محسوب مىگردند. آمارهاى موجود نشان مىدهد که اغلب نوجوانان بزهکار متعلق به خانوادههائى هستند که از وضعیت فرهنگى خوبى برخوردار نیستند. مثلاً در این خانوادهها نبودِ روش تربیتى صحیح، اختلافات خانوادگی، نفاق و کدورت بین اعضاء خانواده، جدائى و طلاق بسیار دیده مىشود. | ||
|
||
در بعضى از خانوادههائى که نوجوانان بزهکار دارند شاهد این مسئله هستیم که خود پدر و یا مادر نیز اینگونه رفتارهاى ضد اجتماعى را دارا مىباشند. با توجه به سابقه اینگونه خانوادهها دیده مىشود که فرزندان از دوران کودکى چنین اعمالى را از پدر و مادر خود یاد بگیرند و هیچگونه توضیحى از جانب فرد دیگر مبنى بر اینکه چنین رفتارهائى خلاف قوانین اجتماعى است و مجازات قانونى را در بردارد را نشنیده باشند. در چنین مواردی، والدین که خود الگوهاى بسیار مؤثر رفتارى براى فرزندان خود مىباشند در واقع "بزه" را به فرزندان خود مىآموزند (مثلاً مشاهده پدرى که خود بهنحوى با مواد مخدر سر و کار دارد). | ||
|
||
گاهى کودکان و نوجوانان در اثر بىمهرى و بىتوجهى والدین خود اعمال ضد اجتماعى و اخلاقى را انجام مىدهند که خود، نوعى واکنش در مقابل کمبود محبت محسوب مىگردد. در واقع این فرزندان با انجام این اعمال از والدین خود انتقام مىگیرند. انگیزه? ارتکاب جرم در این افراد همانا خودنمائى و میل به شناخته شدن و بهحساب آمدن مىباشد. در چنین مواقعى تنبیه و سختگیرىهاى شدید کوچکترین تأثیرى در رفع این اعمال ندارد بلکه باید علت اصلى که همان کمبود محبّت و توجه است از جانب والدین شناسائى شود و در رفع آن کوشش به عمل آید. | ||
|
||
انجام رفتار بزهکارانه مىتواند واکنشى در مقابل تنبیهات بسیار شدید جسمانى باشد. بعضى از والدین براى تنبیه، فرزندان خود را بهصورت افراطى و شدید کتک مىزنند. در اینگونه خانوادهها استدلال و منطق جایگاهى ندارد. تربیت براساس خشونت انجام مىپذیرد و اینگونه والدین خود از تربیت صحیح برخوردار نیستند. ممکن است برخى از این نوجوانان در چنین خانوادههائی، براى انتقام از والدین خود دست به اعمال خلاف اخلاق بزنند. | ||
|
||
اثرات ناشى از شرایط نامطلوب خانوادگى بر روى نوجوانان امرى مسلم و غیرقابل انکار است. اختلافات شدید زن و شوهر و استمرار این ناسازگارىها تولید اختلال عاطفى در نوجوانان مىنماید و احساس تنهائی، بىحمایتى و بىپناهى را در آنها تقویت مىنماید. در دوران نوجوانى افسردگى مىتواند بهصورت اعمال ضداخلاقى و اجتماعى خودنمائى کند. این موضوع را باید بهخاطر داشته باشیم نوجوانانى که در محیط خانواده از آرامش، محبّت و کانون صمیمى خانوادگى برخوردار نیستند ممکن است به غلط نیازها و احتیاجات خود را در جاى دیگر جستجو نموده، ارضا کنند و بسیار هستند نوجوانانى که براى بهدست آوردن آرامش و محبّت اسیر چنگال شیطان صفتان اجتماع شده، از راه راست منحرف مىگردند. | ||
|
||
از آنجا که پدر نقش بسیار مهمى را در رشد رفتارهاى اجتماعى فرزندان ایفاء مىنماید. عدم حضور و نظارت او در امر تربیت فرزندان تا آنجا اهمیت پیدا مىکند که خو بهعنوان یک علت بزهکارى محسوب مىگردد. اینگونه پدران به دلیل دورى از خانواده وقت کافى براى فرزندان خود ندارند. اغلب بىحوصله بوده، فرزندان را از خود مىرانند. | ||
|
||
والدین بیکار که باعث فقر مالى در خانواده مىشوند و خود نیز مىتوانند سرمنشاء بعضى اعمال بزهکارانه به حساب آیند ولى نباید فقر و وضع نامساعد اقتصادى را یک عامل اجتنابناپذیر در بزهکارى دانست زیرا بسیار هستند خانوادههاى فقیرى که با کمال عزّت نفس و مناعت طبع زندگى مىکنند و چون مقیّد به رعایت اصول اخلاقى و مذهبى هستند فرزندان خود را بهنحو شایستهاى تربیت مىنمایند. | ||
|
||
هرگاه پایههاى اخلاقى - دینى و اعتقادى درستى در خانواده پىریزى نشود، فرزندان از این لحاظ به رشد و بلوغ فکری-اخلاقى لازم نمىرسند. | ||
در اینگونه خانوادهها نوجوانان نمىتوانند با توسّل به اعتقادات مذهبی، خود را از کجروىها، انحرافات حفظ کنند و به پرورش استعدادها و توانمندىهاى ذهنی-شناختى خود بپردازند. ممکن است زمینه و گرایش به سمت اعمال خلاف، گاهى اوقات اعمال بزهکارانه در آنها ایجاد گردد. |
مطلب بعدی :
دانلود کتاب آسیب های اجتماعی