طلاق عاطفی، فشار عاطفی زیادی به زوجین وارد میکند. این مشکل افسردگی، اضطراب، پریشانی را برای هر یک از زوجین به بار میآورد.
از بارزترین پیامدهای اجتماعی طلاق عاطفی این است که بنیان خانواده سست شده و خیانت به همسر افزایش مییابد. گاه طلاق عاطفی بیش ازطلاق قانونی بر فرزندان تأثیرگذار است. ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی از طلاق عاطفی ایجاد میشود.
در طلاق عاطفی زوجین هیچگونه حس، نشاط و درک متقابلی ندارند و در واقع به اجبار زیر یک سقف زندگی میکنند. ممکن است خانمی به دلیل فشار اقتصادی و اینکه شغل و درآمدی ندارد مجبور است با همسرش زندگی کند.
مادر همواره از دوری فرزندش نگران است و این که در صورت جدا شدن ممکن است فرزندش را از او بگیرند یا فرزندش آسیب میبیند، بنابراین به دلیل فرهنگ جامعه یا حتی فشار خانواده نمیتواند طلاق بگیرد، در چنین خانوادهای، زوجین مجبورند بدون اینکه تفاهمی داشته باشند زیر یک سقف زندگی کنند،
بنابراین اختلافات بین زوجین به تدریج باعث دوری و سرخوردگی آنها شده و طلاق عاطفی پیش میآید، بسیاری از موارد طلاق عاطفی منجر به طلاققانونی میشود.
طلاق عاطفی باعث میشود میزان اعتماد افراد به یکدیگر کم شده و نسبت به یکدیگر دچار سوء تفاهم شوند. افراد خانواده مدام دچار اشتباه شده و به دلیل نداشتن تکیه گاه و مأمن جدی در زندگی احساس یأس و سرخوردگی میکنند و با انواع بیماریهای روان تنی روبرو میشوند.
طلاق عاطفی، فشار عاطفی زیادی به زوجین وارد میکند. این مشکل افسردگی، اضطراب و پریشانی را برای هر یک از زوجین به بار میآورد.
منبع: مردم سالاری